خلاصه کتاب حکایت دولت و فرزانگی

 این کتاب همان‌طور که از نام آن مشخص است در غالب حکایت‌هایی زیبا و تامل برانگیز روایت شده است. حکایت دولت و فرزانگی، داستان جوان 32 ساله‌ای است که از شغل فعلی‌اش خسته و بیزار شده است و به دنبال راهی می‌گردد تا درآمد خود را افزایش دهد اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه می‌شود. او نزد عموی ثروتمندش می‌رود و از او پول می‌خواهد اما عمویش از دادن پول به او خودداری می‌کند و به جای این کار جوان را به شهری دور افتاده که باغبانی سالمند به نام «آنی» در آن زندگی می‌کند، می‌فرستد.

در ادامه‌ی داستان، جوان با پیرمردی باهوش و میلیونر آشنا می‌شود. پیرمرد درس‌ها و نکاتی را به جوان می‌آموزد تا او با ذهنیت یک فرد میلیونر آشنا شود. این 15 حکایت خواندنی و آموزنده که در کتاب برای پسر جوان آماده شده است، شامل بخش‌هایی مثل حكايت به حبس افتادن جوان، حكايت آموزش ايمان، حكايت آموزش تمركز بر هدف، حکایت ارزش تصویر از خود و حكايت كشف نفوذ كلام است. در واقع نویسنده به شکل داستانی نکات مختلف روانشناسی و ثروت را با زبانی ساده و تاثیر‌گذار به مخاطب خود ارائه می‌کند.

 مارک فیشر در کتاب حکایت دولت و فرزانگی به زبان ساده این مسیر را به خواننده خود نشان می‌دهد که برای موفق و ثروتمند شدن اول از هرچیز باید آرزوهایت را بشناسی و بعد از طریق فرصتهای پیش رویت آن‌ها را به هدف زندگی‌ات تبدیل کنی. در انتهای کتاب، چند سال از این ماجرا گذشته است و جوان داستان، با به کارگیری رهنمود‌های مرد پیر حالا به یک فرد موفق و ثروتمند تبدیل شده است. دو کتاب «راه ‌و‌ رسم میلیونر‌ها» و «معبد میلیونرها» از همین نویسنده، به نوعی ادامه کتاب حکایت دولت و فرزانگی هستند.